دینا جوندینا جون، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 15 روز سن داره

خاطرات دینا☆

سلام سلام کیوتی ها بازم منم دینا^_^

امروز من از خواب بیدار شدم کمی نگاه به تلویزیون کردم بعد من و خانواده ام شروع به صبحانه خوردن کردیم پدرم به خانه ی مادر بزرگ و پدر بزرگم رفت من مادر و برادرم کمی باهم حرف زدیم و بعد اتاق هایمان و خانه را با کمک یکدیگر تمیز و مرتب کردیم مادر من کار های مربوط به خودش را انجام داد من و پدرم مشغول دیدن تلویزیون بودیم بعد از اینها وقت ناهار خوردن شده بود و ما شروع به ناهار خوردن کردیم  بعد من خیلی خسته بودم آماده در اتاق خودم برای خواب بودم بعد از مدت خیلی کمی استراحت بلند شدم برای خودم آهنگی گذاشتم و  شروع به نقاشی کردن و ورزش کردن شدم بعد هم رفتم پیش خانواده ام و کمی با آنها وقت گذراندم و بعد یک نوشیدنی برای خودم درست کردم و شروع ...
18 تير 1400

سلام سلام من دینام☆☆

سلام  خوبید ؟؟ من هنوز شام نخوردم مامانم رفته ک برادرمو خوب کنه  شما در چه حال هستید چیکار میکنید؟*_*  میخوام برم برای خودم نودل درست کنم و بخورم شما شام خوردید؟؟؟ 😀  پس من برم شام بخورم و دیگه بخوابم 🤪  شبتون بخیر تولد مامانم نزدیکه فردا درموردش مینویسم براتون/ _ /  شب خوش♡_♡ ...
16 تير 1400
1